یکی از لذتهای زندگیم اینه که برم مغازههای لوازم التحریر فروشی رو بگردم؛ دفترها و دفترچهها رو لمس کنم و ورق بزنم یا اگه نتونم برم بیرون، تو سایتهای فروش لوازم التحریر بچرخم. اون حسی که بعضیها به خرید لباس و لوازم آرایش دارن من نسبت به وسایل نوشتنی دارم. لذت بوییدن کاغذ و ورق زدن دفترهای نو، امتحان کردن خودکارها و ماژیکها و مدادرنگیها و ردیف کردنشون پشت سر هم، چسبوندن استیکرهای رنگی رنگی این ور اونور خونه! نمیدونم این تمایلم از کجا منشا میگیره. اون موقعهاکه مدرسه میرفتم بابام همیشه لوازم التحریر رو عمده میخرید برای همهمون و اصلا مارو نمیبرد که بخوایم خودمون انتخاب کنیم ولی با این حال هنوزم وقتی خاطراتمو مرور میکنم ، اون هیجان وخوشحالیای که از دیدن بابام که با یه کارتن پر دفتر ومداد و خودکارو... از راه میرسید رو دوباره حس میکنم.
اصلا یه دلیلی که بولت ژورنال درست کردم علاقهام به دفتر و جدول و نقاشی کشیدن با ماژیک و مدادهای رنگی بود! چون بیشتر وقتها فقط بخش مربوط به تزیینشو انجام میدم و موقع برنامه ریزی و پر کردنش که میشه چند روز درمیون و شلخته انجامش میدم!
این روزها که دیگه استفادهی خاصی از لوازم التحریر نمیکنم و اجناس مختلف به شدت گرون شدن همچنان این تمایل همراهمه و از سر ناچاری فقط تو سایتهای مختلف میچرخم و صرفا حظ بصری میبرم. دوست دارم بعد از دفاعم برم کلاس زبان ثبت نام کنم و دوباره برای خودم درس بتراشم اما دیگه چیز جدید نگیرم احتمالا. چون این تمایلم باعث میشه بی خودی خرید کنم در صورتی که بهش نیاز ندارم.
پینوشت: بعد از این که اینو نوشتم رفتم درموردش سرچ کردم. تمام مواردی که تو این مقاله نام برده انگار دقیقا خود منم!
چه پست جالبی بود.من هم دقیقا همینطوری ام فکر نمی کردم کسی مثل من حتی فروشگاه های آنلاین رو هم چرخ بزنه